کد مطلب:224300 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:164

در مدح علی بن موسی الرضا


منت از بخت مساعد كه پس از راه دراز

بر در كعبه ی جان بست دلم عقد نماز



آن چنان كعبه كه هر كس به صفا دید در آن

منت از خار مغیلان كشد و راه دراز



كعبه ی خاك خراسان شده از پرتو آن

با فلك همسر و با مهر درخشان انباز



كعبه ی بارگه حشمت آن شه كه بود

شرف و دولت یثرب ثمر و سود حجاز



كعبه ی قبله ی اهل دل و اصحاب سلوك

مخزن علم خدای احد و خلوت راز



كعبه ی ساحت با نزهت او را گشته

خلد آراسته و باغ ارم پا انداز



عزم این كعبه نمودم شدم از دل محرم

داد توفیق و سعادت چو بمن خط جواز



گشتم آماده و بر باره نشستم لیكن

ره زدن خواست مرا این فلك لعبت باز



به وداع آمد سودازده با دیده تر

بر سر راه من دلشده آن مایه ناز



دید اسباب سفر جمع و من افتاده بره

فرصتی نه كه دمی چند كند راز و نیاز



ارغوانی رخ او شد بمثل همچو زریر

شكرین غنچه او كرد تعنت آغاز



گفت گشتی سفری باز و گذشتی از دوست

بار بستی و نمودی در بیمهری باز



خیر باشد به كجا هست ترا باز آهنگ

این چنین گرم به تبریز روی یا شیراز



تا كی و چند چو آن خانه بدوشان باشی

هفته ای در عربستان و مهی در اهواز



گه بقفقاز كنی روی و روی تا تفلیس

گه به تركستان تازی و كنی قصد طراز



عمر در كار سفر كردی و صحرا گردی

خود بفرما نشدی سیر و نشد بس تك و تاز



گوش كن دور مرو زحمت بیهوده مكش

بنشین چندی یكجا بنشان شعله ی آز



دوستاران را در زحمت حرمان مفكن

مهربانان را در آتش هجران مگداز



عجمی تو زغزالان غزلخوان مگریز

چون عرب چندین باریع و دمن عشق مباز